ت رو نگاه میکردم عدهای سیاه پوش،تعدادی زن و مرد، همه جمع شده بودن، و چند قدم اون طرف تر یه نفر داشت
ت رو نگاه میکردم عدهای سیاه پوش،تعدادی زن و مرد، همه جمع شده بودن، و چند قدم اون طرف تر یه نفر داشت زمین رو می کَند ،و کنار اون سه تا تابوت بود که روی تابوت ها پرچم ایران رو کشیده بودن، و اون پیر مرد داشت قبر می کند برای این سه نفر،
و من روی زمین نبودم بین مردم، از بالا از آسمان داشتم همه رو میدیدم، و حس سبکی و بی خیالی خاصی داشتم، ed in کلفت کننده
داروی لاغر کننده صبر شاپ
اونا کی هستنقرص سیالیس قوی؟؟
یه صدایی یا یه حسی بهم جواب داد اون سه نفر شهید شدن یکیش تو هستی!
مردم اومدن برای